سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

کافیه دو روز خوب باشی ،

مدتی باشه که از نفس کشیدن در این کره خاکی لذت ببری ،

و به ثانیه ثانیه این زندگی لبخند بزنی ،

هرطور شده باید روزگارت خراب شود ، یا بهترست بگویم روزگارت را خراب کنند ...

خوبی نیمده به ما ؛

دو دقیقه که میخندی چنان زهر چشمی ازت میگیرند که خودت هم نمیدانی نیمچه لبخند گوشه لبت را ببینی یا اشکی که از گوشه چشمت جاری شده ...

با این حال ،

این روزها بد نیستند ...

همانطور که چند روز پیش برای عزیزی شرح میدادم بیخود بودن این روزهارا ،

دوست دارم فقط بگویم با این همه ،

این روزها بد نیستند ، خوب هم نیستند ؛

بیخود اند ...

بی فایده و پرت ...

خسته شده ام از این روزها ...

بدنبال روزهای آینده میگردم ...

روزهایی شاید بیخود و بی جهت تر از این روزها ...

بدنبال روزی که مرا بفهمی ...

که همراهم باشی ،

بدنبال روزهای خوشبختی ...

دلم روزهای گرمی را میخواهد که با همه شلوغ بودنش ، دوستشان میداشتم ...

دلم لک زده برای خنده های بیخود و بی جهت ...

که از "هیچ" نشات میگیرفتند ...

اما این روزها قحطی آمده ...

دریغ از لحظه ای شادی خالص و خنده های از ته دل و روزهای بی دغدغه ...

دلم روزهای با محبتی را میخواهد که همگی بودیم ...

روزگاری که کودک بودم ،

دعوا میکردم و میخوردم ؛

گریه میکردم ...

مادربزرگ قصه دخترک شاهزاده را تعریف میکرد و همه چیز را فراموش میکردم ...

مادربزرگ به قسمت مهیج و ماجرای دیو ِ داستان که میرسید ، خوابش میبرد ،

تکان تکانش میدادم که بقیه ش را تعریف کند ...

دلم روزگاری را میخواهد که همه بودند ،

و من میتوانستم با همه کودکی ام

"خوشبختی" را معنا کنم ...

 

 

این روزها را نمیفهمم ...

من که خوبم ،

درگیرم فقط ، کمی ...

ته ِ دلم میلرزد ،

اما باید آرام َش کنم ...

شاید که آسمان ،

بهترین همدم ِ این لحظاتم باشد ........

 

پ . نوشت : شده چند روزی پشت سرهم بدون اینکه خودت بخوای حتی ، بهت بپرن و بحث کنن باهات ؟

امشب گند زدم .... یکی رو نشونه گرفتم و تمام عقدمو سرش خالی کردم ...

میدونم نمیخونه ، اما حتی اگه همینجا هم ازش عذرخواهی کنم ته ِ دلم آروم میشه ...

پ . نوشت 2 : دو روزه بهم خبر دادن یکی از نزدیکان دچار مشکلات روحی شدید شده ... حالم خوب نیست ... بهش که فکر میکنم بغض راه گلومو میبنده ... التماس دعا دارم ، شدیــــــد .......

پ. نوشت 3 : اسم عکس رو هم دوست دارم بذارم بی خود و بی جهت ؛ همه چی ِ این پست بی خود و بی جهت ِ ...

مینویسم بدون ذره ای فکر ،

مینویسم تا خالی شوم ...

 

 

 


+تاریخ شنبه 92/1/24ساعت 11:33 عصر نویسنده یاسی* | نظر